loading...

یادداشت‌های روزانه‌ی من

بازدید : 197
سه شنبه 5 اسفند 1398 زمان : 9:12

دوست صمیمی‌ام پرسید ۲۶ سالگی چطور گذشت؟ گفتم بهترین سنم بود. گفت چرا؟ گفتم به دنبال کارهایی رفتم که در ۲۵ سالگی شاید به فکرم هم نمی‌رسید. اساتیدی داشتم که طی ۲۵ سال گذشته‌اش نمی‌دانستم حتی وجود دارند. کارهایی که دوست داشتم را پی گرفتم. کل ۲۶ سالگی را با خیال راحت «زندگی» کردم. سیگنال‌هایی با اثرات نامطلوب بر آن تاثیر نمی‌گذاشت؟ حتما می‌گذاشت. ۲۶ سالگی اما فکر می‌کنم توانستم به ضمیر ناخوداگاهم بنشانم که هیچ چیز را جدی نگیرد و بعد از قدری حق مسلمِ سوگواری برای اتفاقات ناگوار به حالت تراز برسد. همه‌چیز گذراست و ما در پس تمام لحظه‌ها و اتفاقات در حال یادگیری هستیم. چیزی که مهم است فقط و فقط تمرکز بر روی «خود» با کمک یک «بلدِ راه» است تا روزی که برسیم به «مکارم اخلاق». رفتن از سربالایی‌های نفس‌گیر و پیچ و خم‌های زندگی با راه‌بلد از سختی مسیر کم می‌کند. حتی اگر زمین بخوریم شیوه‌ی بلندشدن را نشانمان می‌دهد. موسی(علیه‌السلام) که نیستیم اما در هر راهی خضری داشتن کار را آسان نه ولی لذت‌بخش می‌کند. حوزه‌ی دید گرفتن از چند قدم جلوتر، زندگی را تغییر می‌دهد.

دانلود اهنگ سعید کریمی یالا یالا داره محسن ماشالا داره
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : 9
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 22
  • بازدید کننده امروز : 14
  • باردید دیروز : 2
  • بازدید کننده دیروز : 3
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 33
  • بازدید ماه : 23
  • بازدید سال : 972
  • بازدید کلی : 2891
  • کدهای اختصاصی